بسمه تعالی

گزارش بیست و یکمین کرسی علمی- ترویجی

عنوان کرسی:

«راهکارهای فرهنگی برای ارتقا امنیت غذایی و سلامت جامعه ظرفیت­های ادبیات ایرانی _ اسلامی برای اصلاح سبک زندگی»


ارائه دهنده: دکتر رضا حق پرست       دانشیار معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم
ناقدان: دکتر امیرعباس رشیدی           عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، متخصص خون و سرطان بزرگسال
            دکتر محمدابراهیم مالمیر             عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی 
مدیر جلسه: دکتر کیانوش چقامیرزا        عضو هیأت علمی گروه تولید و ژنتیک گیاهی

جلسه کرسی علمی- ترویجی با عنوان «راهکارهای فرهنگی برای ارتقا امنیت غذایی و سلامت جامعه ظرفیت های ادبیات ایرانی _ اسلامی برای اصلاح سبک زندگی»، در روز دوشنبه مورخ 7 اسفند ماه 1402 ساعت 10 صبح در سالن جلسات شماره ۱ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی به صورت حضوری و مجازی با حضور اعضای هیئت علمی و علاقه مندان برگزار گردید. ارائه دهنده: دکتر رضا حق پرست، دانشیار معاونت مؤسسه تحقیقات کشاورزی دیم، ناقدان؛ دکتر امیرعباس رشیدی، متخصص خون و سرطان و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، دکتر محمدابراهیم مالمیر عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی، مدیر جلسه: دکتر کیانوش چقامیرزا، عضو هیأت علمی گروه تولید و ژنتیک گیاهی دانشگاه رازی در جلسه حضور داشتند.
ارائه دکتر حق پرست به صورت قرائت نثر مسجعی انجام شد. ایشان ابتدا پیشینه­ای از چگونگی راه­یافتن به درک تغذیه سالم و اصلاح سبک زندگی از طریق معنویت پرداختند. بر این اساس که در دوران تحصیل در دبیرستان و دانشگاه  از کلاس­های ادبیات، تاریخ و دینی چندان خوشنود نبودم و آنها را ضروری نمی دانستم. در حین تحصیل در دانشکده کشاورزی گذراندن واحدهای عمومی ادبیات، تاریخ و معارف را باز هم برای یک دانشجو کشاورزی ضروری  نمی دانستم. اکنون نظرم بکلی عوض شده است و ارایه این دروس مهم را ضروری می دانم. البته بشرط اینکه تا آنجایی که امکان دارد اساتید تدوینگر کتب درسی در دانشگاهها سرفصل های این واحدها را بر اساس مطالبی ارایه نمایند که با تخصص مورد نظر مربوط باشد. مسأله­ای که مهم است، اهمیت اصلاح فرهنگی مردم در مشارکت موثرتر آنها در رفع چالش­های مهم جوامع انسانیِ به ویژه تغذیه سالم و منابع آبی و خاکی تأمین کننده آن با استفاده از اشعار و متونِ نویسندگان، شعرا و عارفان و تاریخ نویسان و دانشمندان عارف و ادیب بزرگ و تجربیات شخصی است. دکتر حق پرست اظهار داشتند؛ من با کمک مفاهیمی از ادبیات، تاریخ و عرفان،  ذهن بیماران را از افکار منفی و کج اندیشی ها پاک می کنم. داشتن  ذهن پاک  و آگاه از معنای واقعی زندگی در این بیماران برای تقویت و احیای قدرت شفا بخش الهی که در درون همه انسانها وجود دارد، بسیار ضروری است. دکتر حق پرست مطالب کرسی را با نثری مسجع ارائه دادند و در قالب شعر تنظیم شده بود با توجه به اینکه پیام کرسی توجه مردم به اشعار شاعران و عارفان بزرگ ایران بود، بر این اساس ترجیح داده شد که گزارش کرسی بر اساس نثر ایشان بیاید؛
تا سال ۱۳۹۲چندین بیماری داشتم و بودم نا امید از درمان
با پذیرش تغذیه طبیعی و تقویت علم و عرفان
با خواندن اشعار مولانا در مورد مضرات نان و گوشت گران
بعد از چند ماه دیدم که براحتی شدم درمان
پی بردم به نیروی الهی شفا بخش  در درون انسان
مطالعه کردم اشعار دیگر شاعران
بویژه این شعر مولانای شادروان

من سر نخورم که سر گران است               پاچه نخورم که استخوان است
بریان نخورم که هم زیان است           من نور خورم که قوت جان است
همچنین اشعار دیگر شعرای شیرین زبان
سعدی، رهی معیری، حافظ، بابا طاهر عریان
دیدم ای جان، چه گنج دانشی هست پشت این شفا و درمان
در  نثر و شعر  و  تاریخ و  عرفان
بگفته سعدی خالی نگه داشتن درون از طعام و نان
باعث تابش نور معرفت الهی میشود به آن
فهمیدم که علت این همه بیماری سخت از جمله سرطان
نتابیدن  نور معرفت و آگاهیست به درون انسان
که باعث می‌شود بخورد غذاهای غیر طبیعی و مضر و پر زیان
و بپروراند استرس، افکار منفی، حسد و قضاوت در روح و روان
اسیر لذت بردن از  نان  باشد و نباشد در پی آگاهی، این گنجِ هردو جهان
بقول مولانا به دنبال الاغ درون رود، نه فرشته درون و آن گوهر کان
به فرمایش سوره نمل آیه 73  قرآن
اکثر مردم نیستند شکرگزار خداوند رحمان
هستند به دنبال لذتهای فانی و خوردن گوشت و برنج و نان
در صورتی که لذت واقعی باشد در ترک آن لذات، به قول سعدی شیرین زبان
بعلت لذت بردن مردم از پرخوری غذاهای پر آب بر و پر زیان
بویژه قند و نان و برنج و لبنیات و گوشت گران
که در ایران معروفند به محصولات اساسی و استراتژیک به گفتۀ غیر دانش بنیان
و همچنین کم خوردن سبزیجات و میوه ها و نخود و عدس و کنجدِ کم آب بر و نسبتاً ارزان
که متاسفانه این غذاهای طبیعی مفید برای سلامتِ طبیعت و انسان
معروفند بعنوان محصولات غیر اساسی و غیراستراتژیک در ایران
سعدی در مورد لذت ترکِ اینگونه  لذات چه زیبا کرده است بیان
اگر لذت ترک لذت بدانی        دگر شهوت نفس، لذت نخوانی
هزاران در از خلق بر خود ببندی       گرت باز باشد دری آسمانی
امنیت غذایی و منابع آب شیرین و خاک زراعی در خطرند در ایران و جهان
برای تولید آن محصولات اساسی و استراتژیک  پر آب بر و  پر زیان
خاک زراعی شخم میشود فراوان
ماده آلی خاک ضروریست برای حاصلخیزی خاک و حفظ آن
با عملیات شخم  از بین میرود، و ذرات خاک بدون آن
براحتی با باد به هوا میروند و شسته و تخریب می‌شوند با باران 
یافتم که این موضوع علمی را مولوی ۷۰۰ سال پیش در ابیاتی به زیبایی کرده است بیان
بر خاک رحم کن که از این چار عنصر او        بی دست و پاتر آمد در سیر و انقلاب
وقتی که او سبک شود، آن باد پای اوست         لنگانه برجهد دو سه گامی پی سحاب
بخاطر رفتار و تغذیه پر آب بر مردم ایران، شده است دچار بحران های فراوان
بحران کم آبی که از دلایل آن باشد مصرف بیش از حد قند و برنج و گوشت و نان
هست خوراک و رفتار مردم ایران در این شرایط بحرانی،  غیر دانش بنیان
بنا براین پروژه های دانش بنیانِ امنیت غذایی نمی تواند باشد چارۀ موثری برای رفع آن
پروفسور  کولین کمپبل استادِ تغذیه در دانشگاه کورنل در آن طرف جهان
ارتباط مصرف بیش از حد آنرا یافته است با دیابت و سرطان
 و در کتاب پژوهش چین شرح  داده است عیان
من نیز این گونه  مطالب را،  در کتاب نخود برتر از گوشت با مستندات علمی کرده ام بیان
دکتر ایبن الکساندر متخصص جراحی مغز انسان
۱۵ سال استاد دانشگاه هاروارد بود اما بخدا بی ایمان
دچار مننژیت باکتریایی شد و بعد از یک هفته کما، مرگ مغزیش را تایید کردند پزشکان
اما بطور معجزه آسا زنده شد و سالم و شگفت زده  کرد آن کادر درمان
علم نوین با این همه پیشرفت شگرف مانده بود در توجیه آن
بعد از شفا  دکتر ایبن الکساندر، که بود بی ایمان
اقرار کرد که در کما  ملاقات  کرده است  خداوند هر دو جهان
گفت  من که دانشمند خرافه پرستی بودم و بی ایمان
اکنون باور دارم به خداوند و بهشت از دل و جان
سه کتاب نوشته است برای نجات و رستگاری دانشمندان  و مردم بی ایمان
و بیمارانی که جواب شده اند از روشهای رایج درمان
در کتابهایش اشاره کرده است به مشاهیر عرفان و ادبیات ایران
ازجمله حافظ و سهره وردی و مولانای پاک روان
با داستان شفای ایشان افتادم بیاد این شعر رهی معیری شیرین زبان:
چشم فرو بسته اگر وا کنی       در تو بود هر چه تمنا کنی
عافیت از غیر نصیب تو تو نیست     غیر تو از خسته (یعنی بیمار) طبیب تو نیست
ای شده نالان ز غم و رنج خویش     تو نداری خبر از گنج خویش
گنج تو باشد دل آگاه تو    گوهر تو اشک سحر گاه تو
خواهش مرهم ز دل ریش کن     هرچه طلب می کنی از خویش کن
الگوی کشت در زراعت آبی و دیم  ایران
هست غیر دانش بنیان به خاطر بیش از حد خوردن نان
در جلسه ای که دعوت شده بودم  در مورد الگوی کشت در ایران
دیدم کارشناسان دارند حمایت می کنند از تولید چغندر و علوفه  و گندم نان
من هم بر اساس اصول علم زراعت و تجربیاتم اعتراض کردم به آن
گفتم اصول دانش بنیان نباشد این برنامه را پشتیبان
حیف باشد این آب کمیاب شیرین در ایران
صرف تولید این محصولات غذایی پر آب بر شود مانند قند و برنج و نان و گوشت گران
 که پر خوریشان نیز در ایران باشد عیان
به گفته زالی رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در تهران
چاق هستند بیش از 70 درصد مردم ایران
و  چاقی هست عامل بیماریهای خطرناک قلبی، دیابت و سرطان
چرانباید تاکید شود بر افزایش تولید محصولات کم آب بر  در الگوی کشت در ایران
مانند نخود و عدس و حبوبات  و میوه و سبزی که فایده شان برای سلامتی انسان و خاک زراعی هست عیان
گفتند که چون آن محصولات پر آب بر و مضر، نقش دارند در سبد غذایی مردم ایران فراوان
باشد سرانه سالانه  مصرف قند 30 کیلو و سرانه نان 105 کیلو در ایران
اما سرانه مصرف حبوبات و سبزیجات و میوه بُوَد بسیار کمتر از آن
مردمی که بیش از حد می خورند این محصولات را در ایران
رای داده اند با لقمه هایشان که ما هم بیش از حد حمایت کنیم از تولید آنان 
اکنون سوال من این است در این کرسی از جمع حاضران و فرهیختگان
چرا متخصصان و دانشجویان کشاورزی، پزشکی، تغذیه و محیط زیست در ایران و جهان
بیگانه هستند با این گنج گران مفاهیم در ادبیات و تاریخ و عرفان
چرا  این عزیزان دسترسی ندارند به کتب علمی و درسی ادبیات و  تاریخ  و عرفان
که موضوعات مهمی را که در این کرسی مطرح شد با این نثر مسجع ساده و روان
نگاشته شده باشد  به وضوح و سادگی در آنان
پیشنهاد می‌کنم بر اساس مفاد این  کرسی نگاشته شود کتب ادبیات و تاریخ و دینی در  مدارس و  دانشگاه­ها برای  دانش آموزان  و دانشجویان
بر اساس نکات مهم  ذکر شده در کتب قدیمی و معروف تاریخ، ادبیات و عرفان
فلسفه درست زندگی به سادگی  بیان شود در این کتب برای جوانان و پیران

نظرات ناقد اول دکتر رشیدی:
با کلیات مباحث دکتر حق پرست که در مورد تغذیه ارایه کردند مخالفت عمده ای ندارم. همکاران متخصص تغذیه هم باید در مورد این مباحث نظر دهند. نقد عمده در مورد مطالبی است که در مورد بیماران سرطانی ارایه کردید. در علم جدید دنیا معمولاً باید بر اساس مستندات ثبت شده اظهار نظر کرد. یافته های چشمگیر و امید بخش باید ثبت شوند. از قدیم روایتهایی در مورد شفا بیماران  به روشهای مختلف وجود دارد. الان همه دنیا به یک زبان مشترک صحبت می کنند و آن ثبت اطلاعات هست. علم پزشکی و علم تندرستی در واقع علم تجربی است. علمی که ثبت نشود نمیشود تجربه اش را تکرار کرد. اگر موضوع علمی ثبت نشود در مباحث علم پزشکی در رده پنجم اهمیت قرار میگیرد و هرچند که آن یافته یا آن شفا از نظر خودمان با ارزش باشد، موقع ارایه آن به دنیا ارزش کار ما افت می کند و چندان مورد پذیرش دیگران قرار نمی گیرد.
شما مثالهایی از شفا یافته ها به روش طبیعی و بارعایت تغذیه ارایه دادید. من هم در این مدت کوتاه یکسال که در خدمت مردم شهر کرمانشاه هستم، مثالهای فراوانی دارم که با رعایت کردن روشهای غیر متداول علمی در دنیا، دچار مشکل یا حتی مرگ شده اند. حتی کسانی که خودشان با گیاهان دارویی و تغذیه طبیعی دیگران را درمان میکردند خودشان دچار بیماری های سخت مانند سرطان شده اند. حتی کسانی بودند که روشهای رایج و علمی درمان سرطان را نپذیرفتند و به این روشهای سنتی مانند انرژی درمانی، گیاه درمانی و طب مکمل روی آورده اند نتیجه نگرفتند و بعد در شرایط بسیار بد  به ما مراجعه کرده اند که زیر نظر ما درمان علمی رایج  را شروع کنند. مشکل اینجا گسسته بودن این دو پدیده است. مثالهای موثر و مثبتش را شما در شفای بیماران دیده اید و مثالهای منفی و آسیب زننده اش را ما دیده ایم. گیاه درمانی و اصلاح تغذیه یکی از روشهای طب مکمل است. روشهایی مانند همیوپاتی و طب سوزنی و.. هستند در این مورد. بسیاری این روشها را موثر در درمان بیماریها می دانند از آنها می پرسم که آیا این یافته ها را ثبت و توجیه کرده اید.  آقای دکتر حق پرست، شما خودتان متخصص ژنتیک هستید و با اصول علم آشنایی دارید  و روال مطالعات علمی را در دنیا می دانید. درمورد داستان شفا یافتگان که فرمودید، می توان سناریوهای ساده ای را مطرح کرد. جایگاه آسم در دنیا بررسی شده است. الان تشخیص داده شده است که در مواردی آسم که یک بیماری خود ایمنی است،  در بیماران سیلیاکی  بروز کند و در اثر مصرف نان گندم حاوی گلوتن باشد و با حذف گلوتن بیماری درمان میشود. بیماری را که شما کمک کردین و آسمشان شفا پیدا کرد ممکن است از همان بیماران سیلیاکی حساس به گلوتن باشند.  آیا باید چنین تصور کنیم که همه بیماران آسم با حذف  نان خوب میشوند؟ در این مورد من نظری ندارم و باید مطالعه شود.  شما در این شرایط نباید به روایت در مورد درمان این بیماریها بسنده کنید و باید وارد حیطه تجربه علمی و ثبت این موارد شوید. در مورد اینکه کم خونی با قطع گوشت خوب میشود، تا آنجایی که علم من یاری می کند، هر روز گوشت خوردن در هیچ سند پزشکی پیشنهاد نشده است. مصرف گوشت حتی به میزان 50 گرم در هفته می تواند از نظر تامین ب12 کافی باشد. البته در این مورد عدد دقیقی نمی توانم بگویم. مسلما افراط در هر تغذیه مفیدی هم می تواند مضر باشد. در مورد اینکه یک بیمار بر اساس رژیم گیاهخواری واریسش خوب شده است توجیه علمی دارد. من که خودم متخصص سرطان هستم، همه بیمارانم را به پزشک متخصص تغذیه معرفی میکنم.  خیلی از توصیه های این متخصصان تغذیه باعث شده است که روشهای درمان ما بهتر اثر کند. تنها عامل تغذیه در ابتلا و درمان بیماری سرطان موثر نیست. البته ورود غذاهای کارخانه ای  و مضر به سبد غذایی مردم  در ابتلا به سرطان نقش دارد.  اما   یکی از عوامل مهم  ابتلا به بیماری سرطان عدم داشتن فعالیت بدنی است. بایدکیفیت محصولات مصرفی را هم در نظر گرفت.
پاسخ دکتر رضا حق پرست به دکتر رشیدی متخصص سرطان:
دکتر حق پرست با اظهارات دکتر رشیدی موافق بودند. اما بیان نمودند موضوعی که من دارم کمک به بیماران را پیگیری میکنم، فراتر از درمان بیماری جسم آنهاست. بیماری را عاملی برای بیداری روح بیماران می‌بینم.  معمولاً من به بیمارانی کمک می کنم که از همه روشهای رایج درمان جواب شده اند. من بسیاری از بیماران را که به من مراجعه می کنند را به پزشکان عزیز رجوع میدهم و به آنها میگویم حتما زیر نظر پزشک باشید. اما برخی از بیماران را شما جواب می کنید و شما که پزشک ماهری هستید و کار شما بسیار مهم است برای نجات جسم بیماران، به آنها می گویید که علم پزشکی بیشتر از این حد نمی تواند به شما کمک کند. در این شرایط است که ما بیماران را در نقطه عطف مهمی در زندگیشان  میبینیم و به این بیماران کمک میکنیم تا با این بیماری روحشان را به کمال برسانند.  الان بیمارانی هستند که با من تماس میگیرند و میگویند که من زیر نظر فوق تخصص سرطان های داخل ایران و یا خارج از کشور بودم و جواب شده ام  و الان دیگر امیدی به آن روشهای درمانی ندارم. در این شرایط برای تقویت روحیه این بیماران، به آنها می گویم که خدا را شکر که از  روشهای رایج درمان نتیجه نگرفتید. آیا شما این را به بیماران در این شرایط می گویید؟  دکتر رشیدی: نه، ما هیچوقت این را به بیماران نمی گوییم. دکتر حق پرست: وقتی من اینرا به بیمار میگویم، اول دچار شک و ناراحتی میشود و درکش برایشان سخت است. تعجب می کنند که چرا  این را می گویم؟ در این شرایط که بیمار از روشهای رایج درمان نا امید است و جواب شده است برایش لازم است که با قدرت شفا بخش الهی در درونش بهتر و بیشتر آشنا شود و به آن اعتماد کند. قدرتی  که بسیار فراتر از قدرت درک و علم انسان است. به او میگویم  الان تنها شفا دهنده را خدایی میبینی که ترا آفریده است و ترمیم تو برای آن خدا به سادگی فشار دادن یک دکمه است. بیمار قبل از رسیدن به این درجه از نا امیدی، نمی تواند این قدرت درونی شفا بخش را بخوبی درک کند. مولانا 700 سال پیش گفته است:
خرده کاریهای علم هندسه    یا نجوم و علم طب و فلسفه
که تعلق با همین دنیاستش      ره به هفتم آسمان بر نیستش
این همه علم بنای آخور است     که عماد بود گاو و اشتر است
بهر استبقای حیوان چند روز      نام آن کردند این گیجان رموز
علم راه حق و علم منزلش    صاحب دل داند آنرا با دلش 
من داستان شفا دکتر ایبن الکساندر را ارایه دادم که بگویم علم خداوند فراتر از علم انسان در همه امور است از جمله شفای بیماریها. ایشان فوق تخصص جراحی مغز و اعصاب فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد و 15 سال استاد دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد بودند. اما به خدا و جهان آخرت ایمان نداشتند. اما خداوند برای  بیدار کردن روح او به او بیماری مننژیت باکتریایی کشنده داد که احتمال درمانش 10 درصد بود و اگر هم زنده میماند کاملاً فلج میشد و تا آخر عمر زندگی نباتی داشت. ایشان در بیمارستان لینچ برگ در آمریکا یک هفته در کما و در آی سی یو تحت درمان همکاران خودش بود. اما بعد مرگ مغزیش تایید شد و موقع نا امیدی همکارانش از ادامه درمان، بطور شگفت انگیزی که قابل توجیه براساس علم پزشکی نبود، دوباره زنده شد. اگر مرگ مغزی کسی تایید شود، آیا اگر به شما مراجعه کند می توانید به او بر اساس علم نوین درمان کمک کنید.
دکتر رشیدی: این کتاب در چه سالی چاپ شده است؟
دکتر حق پرست: او در سال 2008 مبتلا شد و این کتاب در سال 2012 چاپ کرده است و دکتر ایبن الکساندر الان هم زنده است.
دکتر رشیدی: چون بیماری تا جایی که من میدانم 90 درصد مرگ و میر ندارد.
دکتر بهرامی: احتمالاً مورد بیماری ایشان کشنده بوده است.
دکتر حق پرست : بله دقیقاً همن را خودشان در کتاب نوشته اند. اما نکته اینجاست که مرگ مغزی ایشان تایید شده بود، اما باز هم شفا یافتند.  داستانش در کتابش هست به نام شاهدی از بهشت که بد نیست شما هم این کتاب را مطالعه بفرمایید.
دکتر رشیدی: از این موارد زیاد هست که بیمارانی مرده اند و تجربه مرگ داشته اند و  دوباره زنده شده اند. حتی در تلویزیون تجربیات خود را بیان می کنند.
دکتر حق پرست: بله اینگونه موارد شفای الهی و بازگشت از مرگ زیاد هستند. حتی داستان یک فرد مومن و نوحه خوان الان در اینترنت است که ایشان هم مانند دکتر ایبن الکساندر مبتلا به مرگ مغزی شدند ولی دوباره به زندگی بازگشتند. تجربه ایشان را می توانید در فایل صوتی تحت عنوان مستند شنود در گوگل جستجو کنید و بشنوید.
دکتر رشیدی: بله این گونه موارد زیاد است.
دکتر حق پرست: اما مورد دکتر الکساندر چرا برای من جالب بود، چون ایشان پزشک فوق تخصص جراحی بودند و شفای ایشان پیام بسیار مهمی برای ما دارد که علم بشر در مقایسه با علم خدا بسیار اندک است. همکارانش تصور میکردندکه حافظه ایشان دیگر به حالت اولیه و عادی بر نمی گردد.  می گفتند درست است که ایشان زنده شدند ولی دیگر نه  خودش را  میشناسد و نه دیگر اطلاعات پزشکیش را  در حافظه دارد.  اما بعد از دو ماه بطور معجزه آسا و غیر قابل باور برای همکارانش، ایشان کاملاً شفا یافت و اطلاعات حافظه اش کاملاً برگشت و باعث شگفتی علم پزشکی و همکارانش شد. دکتر الکساندر الان زنده هستند و در اینستا گرام برنامه لایو میگذارند. او که به خدا بی ایمان بود، الان مردم را به خدا  دعوت می کند و سه تا کتاب نوشته است که در ایران ترجمه شده اند به نام: شاهدی از بهشت، دورنمای بهشت برین،  و زندگی در جهان خود آگاه. در این کتابها به مشاهیر ادبی و عرفانی ایران مانند سهره وری، حافظ و مولوی اشاره می کند. این بیماری دکتر ایبن الکساندر بی خدا را به یک انسان عارف تبدیل کرده است. به این میگویند معنا درمانی. یعنی بیماری جسم باعت رسیدن روح به کمال شود. او میگفت که من خرافه پرست بودم که خدا نا باور بودم. اما وقتی مردم و دوباره زنده شدم، صرفاً به یک عارف محض تبدیل نشدم. من الان دو بال برای پرواز به سوی خدا دارم. هم بال علم را قبلاً داشتم اما آن بال برای این پرواز کافی نبود. بیماری و مرگ مغزی من،  به من بال  عرفان را داد. داشتن این دو بال برای پرواز موفق به سوی خدا که هدف اصلی انسان است لازم است. شفای واقعی این است. بیماری من مرا به این شفای واقعی رساند.
دکتر رشیدی بیان داشتند که الان علم جدید پزشکی برای بیماران آسم رژیم غذایی ویژه ای ارایه میدهد که اگر پزشک تشخیص دهد که از نوع حساسیت به گلوتن است، گلوتن را در آن رژیم حذف می کند. اما خانم فیلی 20 سال زیر نظر پزشکان معروف فوق تخصص بود و فقط برای او کورتون و اسپری تجویز کردند. چرا آن پزشکان فوق تخصص این توصیه شما را به ایشان ارایه ندادند؟  اما ایشان که به واسطه یک پدیده همزمانی با این روش ما و  با تغذیه طبیعی و معنای واقعی  زندگی آشنا شد  و به خدای واقعی وصل شد و غذای طبیعی و دست ساز خدا را خورد،  بعد از 5 روز آسم ایشان شفا یافت. پزشکان بهتر از هر کس دیگری  با سیستم هوشمند و خود درمان بدن انسان که تحت فرمان شعور برتر خداوند کار می کند آشنا هستند.  شما در مورد ثبت یافته های علمی  مشابه شفای طبیعی خانم فیلی به زیبایی و به درستی صحبت کردید. اما این کار من که دکتر ژنتیک گیاهی هستم، نیست. البته من بیکار ننشسته ام و داستان شفای ایشان را در شبکه های اجتماعی مجازی و کلاسهای مجازی حضوریم در سایت رستوران روح و آکادمی پناه در سایت آپارات و یوتیوب برای اطلاع رسانی به دیگران بارگذاری کرده ام و هر روز داستان شفای ایشان را برای حد اقل 5 نفر بیمار نا امید از درمان بازگو می کنم. این  نوع ثبت کردن فقط از دست من بر می آید. اما چرا پزشک فوق تخصصی که 20 سال است ایشان را میشناسد و پرونده پزشکی خانم فیلی نزد ایشان است و داستان شفای ایشان را الان به خوبی می دانند، این شفا را به عنوان یک مطالعه موردی گزارش نکرده اند و در موردش مقاله ای ننوشته اند؟ آیا این مورد شفا برایشان جالب نیست که آنرا گزارش نمی کنند؟ این پزشکان هنوز برای اینگونه بیماران همان کورتون و اسپری را دارند تجویز می‌کنند، چه به گلوتن حساسیت داشته باشند چه نداشته باشند.  
نظرات ناقد دوم دکتر مالمیر:
دکتر مالمیر، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی، اظهار داشتند که من از سخنان دکتر حق پرست که به صورت منظوم ارایه کردند، این موضوع را فهمیدم که  کشت و کشاورزی در کشور ما خیلی بر اساس مبانی دانش بنیان نیست.  کشور ما یک کشور کم آب است و باید کشتها در آن کم آب بر و بر اساس اصول کشاورزی دیم مناطق خشک باشد.  اینطور که فهمیدم در این شرایط نباید گوشت و محصولات پر آب بر بخوریم. محصولاتی مانند نخود که تولید آنها کم آب بر تر هستند را باید بخوریم. از این سخنان من بیشتر از این را نفهمیدم. آیا این کرسی ارایه شده قصدش ایجاد یک شیوه انسانی و روحانی برای زندکی است؟  یا ارایه شیوه طب جایگزین  یا مکمل است؟ در مورد این که مردم چکار باید بکنند در این کرسی مطلبی را ندیدم.  به نظر من این کرسی مانند کتابی بود که می خواهد روش حل مشکلات را به مردم آموزش دهد ولی در آخر فوت کوزه گری را ارایه ندهد. اگر هدف این کرسی تبلیغ خام گیاهخواری و گیاهخواری است که در این مورد صدها کتاب منتشر شده است.  حتی من در خانه حدود سی جلد از این کتابها را دارم. حتی خودم هم این سبک تغذیه را مدتی تجربه کرده ام. من نکته جدیدی در این کرسی ندیدم. در ایران گرایش‌هایی در مورد طب مکمل از قبل بوده است که به مردم می گفتند که اگر همه پزشکان شما را جواب کردند نگران نباشید چون اگر فیض روح القدس مدد فرماید شما نزد ما بیایید و از  دم مسیحایی ما بهره مند شوید و به شفا برسید. این افراد چندین مورد که شفا یافته بودند را برای نشان دادن حقانیت خود معرفی می کردند. برخی از این گرایشها به فرقه گرایی هم انجامید مانند عرفان حلقه آقای محمد علی طاهری، انرژی درمانی و ریکی درمانی. نگاه عارفانه به زندگی سه بخش دارد. تفرقه، جمع و جمع الجمع. تفرقه در مورد این است که امور طبیعی چطور تاثیر میگذارد. جمع در این مورد است که چگونه با معنویت انسان را به کمال روح رساند. اما نظام دیدن اسلام یک دیدگاه جمع الجمعی است. به این معنی که در نظام دینی مبتنی بر تجلی،  نمیشه چیزی را در جایگاه خودش از طبیعت حذف کرد. نه طب طبیعی و پزشکی را میتوان حذف کرد و نه می شود درمان با گیاهان دارویی را حذف کرد و نه می‌شود علوم مکمل را حذف کرد. من بعنوان یک فرد مذهبی وقتی میخواهم موضوع جدیدی را بپذیرم، آن موضوع باید مخالف شریعت و کتاب قرآن نباشد. در قرآن به لحم الطیر و خوردن گوشت و قربانی کردن گوسفند اشاره شده است. درست است که انسان نباید به وفور گوشت بخورد و در مصرف آن اسراف کند. در اسلام مصرف طیبات مجاز است ولی اسراف نباید شود.  اسراف هم باید با طبیعت انسان سازگار باشد. یعنی ممکن است برای یک نفر خوردن ربع کیلو گوشت اسراف باشد ولی برای کسی دیگر خوردن نیم کیلو گوشت اسراف نباشد. دین ما نگفته است گوشت نخورید. حتی گفته است اجازه ندارید گوشت نخورید. در مورد حرام اعلام کردن نان و گوشت باید بگویم ممکن است که برای برخی خوردن نان ضرر داشته باشد و به او توصیه شود که چند روز نان نخورد. ولی اگر نان را بطور مطلق حرام اعلام کنی، خلاف آموزه ها و معرفتهای دینی است. تلازم بین روح و جسم یکی از بدیهیات است. با خوردن برخی از مواد مشخص شده است که مشکلاتی برای روح  مثل غم و غصه ایجاد میشود.  کسانی هم که غم و غصه میخورند به بیماریهای مهلک دچار میشوند که ممکن است حتی پزشکان آنها را برای درمان جواب کنند. در آموزه های عرفانی هم آمده است که نیست غیر نور آدم را خورش.  از جز آن جان نیابد پرورش. زین خورش‌ها اندک اندک باز بر.  کین غذای خر بوَد نه آنِ حر. تا غذای اصل را قابل شَوی.  لقمه‌های نور را آکل شوی. عکس آن نورست کین نان نان شدست.  فیض آن جانست کین جان جان شدست.  چون خوری یکبار از ماکول نور.  خاک ریزی بر سر نان و تنور.
توضیح: آقای دکتر مالمیر این مصرع را از این شعر مولانا گرفتند:
گفت پیغامبر که احمق هر که هست      او عدُوّ ماست و غول ره‌زنست
مایده عقلست نی نان و شوی          نور عقلست ای پسر جان را غذی
نیست غیر نور آدم را خورش        از جز آن جان نیابد پرورش
زین خورش‌ها اندک اندک باز بر       کین غذای خر بوَد نه آنِ حر
تا غذای اصل را قابل شَوی        لقمه‌های نور را آکل شوی
عکس آن نورست کین نان نان شدست       فیض آن جانست کین جان جان شدست
چون خوری یکبار از ماکول نور       خاک ریزی بر سر نان و تنور
ادامه نظرات دکتر مالمیر: درست است که مولانا این اشعار را سروده است ولی این بدان معنی نیست که من نان نخورم.  وقتی که من به روش حلال نان را تولید و تهیه کنم و آن را بخورم، خود آن نان خودش نور میشود. ما که نمی توانیم نور بخوریم. خوردن نور در این شعر یک تمثیل است. کسی که حلال بخورد نور میخورد و کسی که حرام بخورد آتش میخورد. کسی که ربا می خورد آتش میخورد. مولوی از همه بیشتر به خوردن توجه داشت و پرخور بود. آموزه های صوفیه مبنی بر کم خوری مثلا سه عدد بادام نوعی انحراف بوده است. بر اساس تاریخ تصوف خیلی ها در این مسیر شریعتشان را هم از دست داده اند. با توجه به زحماتی که در این مورد می‌کشید و تجربیات خوبی هم در این مورد دارید، پیشنهاد می کنم که بر اساس عنوان این کرسی در مورد نقش عرفان سره و اهل بیتی و ولایت محور و عرفان قرآن محور در اعتدال تغذیه بحث کنید. کسی که با بسم الله غذا بخورد، یعنی با نور غذا خورده است. اینگونه باید آداب تغذیه را آموزش دهیم، و در خوردن گوشت و نان  اسراف نکنیم. هنگام بیماری، اهل بیت هم به پزشک مراجعه میکردند.  اینطور نبوده است که گیاه درمانی کنند.   
پاسخ دکتر حق پرست: وقتی داشتم مطالب این کرسی را به صورت نثر مسجع آماده می کردم، فکر می کردم که پیام به خوبی واضح است. به عنوان مثال شما به سرفصل و مطالب واحد ادبیات ارایه شده در دانشکده کشاورزی نگاه  کنید، در آن مطالب ارزنده ای که در مورد امنیت غذایی و اصلاح عادت غذایی و حفظ طبیعت و خاک که در ادبیات غنی فارسی است، نمی توانید بیابید. من هنگامی که دانشجوی کشاورزی بودم، از مطالب واحد ادبیات شاکی بودم. الان یافتم که مولوی در مورد خاک و حفظ آن شعر ارزنده ای دارد. می گوید:
بر خاک رحم کن که از این چار عنصر او       بی دست و پا تر آمد در سیر و انقلاب
اگر سبک شود آن باد پای اوست          لنگانه بر جهد دو سه گامی پی سحاب
اگر این شعر مولوی و اشعاری مشابه آن در ادبیات دانشجویان کشاورزی باشد بهتر نیست؟ اگر بر اساس ادبیات و عرفان غنی فارسی  این دانشجویان بفهمند که مردم باید به اندازه غذا بخورند و اسراف در خوردن نکنند، تا امنیت غذایی به خطر نیافتند، بهتر نیست؟ حتی باید سرفصل ادبیات دانشجویان پزشکی باید طوری باشد که بر اساس آن با قدرت شفا بخش الهی در درون آشنا شوند.
دکتر مالمیر: با کم خوردن ما به چرخه تولید کمک نمی کنیم. اگر ما با منطق دینی و شکر گزاری غذای بخوریم حتی اگر زیاد هم بخوریم، خداوند به ما روزی میدهد. ما در این مورد نباید نگران باشیم. این درست نیست که ما کم بخوریم تا نیازی نباشد که زیاد کشاورزی کنیم. در آموزه های دینی ما این موضوع وجود ندارد.
دکتر حق پرست: سازمان ملل گزارشی در سال 2013 منتشر کرده است که در حال حاضر غذا برای 14 میلیارد نفر تولید میشود، اما این غذا را 6 میلیارد نفر میخورند و یک میلیارد نفر هم گرسنه هستند. این موضوع با آنچه که شما میفرمایید منافات دارد. در قرآن آمده است، بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. در سوره هود آیه 61 آمده است، من شما را از زمین آفریدم و مامور آبادانی کرۀ زمین کردم. شما اگر بدانید برای تولید گوشت چقدر آب مصرف میشود و هدر میرود و چقدر مزارع شخم زده میشود و سم و کود مصرف میشود، و مساحت زیادی از جنگلها برای تولید علوفه قطع شده است، می فهمید که این موارد برعلیه آن آیه قرآن در سوره هود است.  در رابطه با حلال و حرام، امام رضا ( ع) به روایت دارد که می فرماید: هر چیز که برای تو مضر است، حرام است. اگر پیغمبران و امامان الان زنده شوند و ببینند که  تاکنون 80 درصد جنگلهای آمازون که قطع شده است برای  تولید گوشت  بوده است، و آب فسیلی را از سفره های زیر زمینی بالا میکشیم برای تولید یونجه برای گوشت، مسلماً خوردن گوشت را حرام اعلام میکردند. در یک فیلم مستند علمی پزشک از خانم خواست که راه برود و او بطور طبیعی راه رفت. بعد از او خواست روی صندلی بنشیند. سپس چند قطه عصاره گوشت روی زبان او چکاند. بعد از مدتی از او خواست که دوباره  بلند شود و راه برود. این بار ستون فقرات این خانم به یک سمت به مقدار زیاد منحرف شده بود در هنگام راه رفتن. چون ایشان به خوردن گوشت حساسیت داشتند. اگر این خانم بر اساس آموزه های دینی اصرار داشته باشد که گوشت بخورد و خودش را دچار این مشکل کند، مسلما حرام کرده است.